چگونه مدرسان ارتباطات حرفهای خود را توسعه میدهند؟
مدرسان شاغل سرشان در لاک تدریس خودشان است، ولی مدرسان حرفهای، به تعاملات حرفهای با سایرین میپردازند. در مطلبی جداگانه با یک نمودار اینفوگرافی به «۶ ویژگی مدرس حرفهای» اشاره کردیم که شامل: دانش تخصصی، تجربه، مهارت، تعهد، نگرش و از همه مهمتر ارتباطات حرفهای است.
ما در این مقاله قصد داریم ارتباطات یک مدرس حرفهای را بیشتر باز کنیم، این که به چه کیفیتی است و چگونه آن را توسعه میدهند؟
مشکل رایج برخی از مدرسان
مدرسی برای یک مؤسسهٔ آموزش زبان از صبح تا غروب کار میکند. او در تخصصش دانش خوبی دارد اما درآمدش متوسط است. مؤسسهٔ مزبور نیز آن چنان درآمدی ندارد تا حقالزحمهها را بیفزاید. این مدرس به چند جای دیگر سر زد ولی جایی بهتر از این مؤسسه نیافت. وی خود را ناچار میبیند تا فعلاً در همین مؤسسه بماند. به تدریس علاقه دارد ولی رضایت شغلی ندارد. خیلی زحمت میکشد ولی این حق الزحمه معیشتش را تأمین نمیکند. به همین علت مجبور است به شغل دیگری (مثل تاکسی سواری) روی بیاورد که هیچ ربطی به تخصصش ندارد.
اگر در این مدرس دقیق شویم میبینیم:
- دانش تخصصی دارد ولی بهرهوری دانش ندارد.
- فعالیتش را فقط در یک مؤسسه محدود کرده است.
- با هیچ همکار دیگری جز این مؤسسه ارتباطی ندارد.
- خودش را بیچاره میبیند چون مطالعه و بررسی حرفهای ندارد تا فرصتهای دیگری را ببیند.
- اصل مشکل او این است که نگاهی شغلی به تدریس دارد نه حرفهای.
وقتی با او هم صحبت شوید، میگوید: «اگر یک مقدار سرمایهٔ خفن به دستم برسد، میتوانم خودم یک مؤسسهٔ آموزشی بزنم. دانشش را دارم! چرا نتوانم؟»
بله اگر سرمایهای از جایی برسد! اگر… بر فرض هم رسید! میتواند مؤسسهای آموزشی تأسیس کند ولی آیا میتواند آن را سرپا نگه دارد؟ آیا از پس مدیریت سرمایه، مخارج، منابع انسانی (مدرسانی که به استخدامش در میآیند) و… بر میآید. بله دانشش را در تدریس دارد ولی در مدیریت چطور؟ مقصود این است که اگر سرمایه به دست کسی برسد ولی مدیریت و بهرهوری سرمایه را بلد نباشد، سریع آن را از دست میدهد. مگر دانش و مهارتهایی بیشتر به دست آورد و تجربههایی متفاوت کسب کند.
نمایی از یک مدرس حرفهای
یک مدرس حرفهای منتظر نمینشیند برایش از جایی سرمایه برسد یا که او را استخدام کنند. او به استمرار برای افزایش دانش و مهارتهای مرتبط با حرفهٔ خودش وقت میگذارد و با توسعهٔ ارتباطات با دیگر متخصصان، دانش، مهارت و نگرش خود را ارتقا میدهد و با پیاده کردن دانستههایش در عمل، تجربههای بیشتری کسب میکند.
او به علّت تعهدی که برای ارتقای حرفهاش دارد، تجربههایش را با دیگران سهیم میشود. بدین جهت، مقالاتش را در وبلاگی منتشر میکند و سرانجام نوشتههایش را جمع کرده و در یک کتاب تألیفی به چاپ میرساند. در همایشها و گردهمآییهای مرتبط با حرفهاش (یعنی تعلیم و تربیت) حضور مییابد و از آنجا که در نشر محتوای حرفهای تلاش میکند، ذره ذره مطرح میشود و از جاهای مختلف دعوت به همکاری میشود. از نویسندگی مشترک گرفته تا ارائهٔ سخنرانی، مشاوره، برگزاری کارگاهها و… در واقع هر فعالیتی، تجربهای افزونتر است که به او در نشر تجربههای بیشتر کمک میکند. این چنین در حلقهای مولد و بهرهور قرار میگیرد.
توسعهٔ ارتباطات حرفهای، زندگی مدرس و سایر افراد مرتبط با این حرفه را متحول میکند. اما چطور این ارتباطات را توسعه دهیم؟
شکوفایی مدرسان با توسعهٔ ارتباطات عرضی
یکی از ویژگیهای مدرس حرفهای، داشتن تعهد یا به بیانی دیگر، اخلاق حرفهایست که او را وامیدارد مدرسان هم عرض خود را نه به دیدهٔ رقیب، بلکه به دیدهٔ شریک بنگرد و رشد آنها را در راستای رشد حرفهٔ تعلیم و تربیت بداند و در این راه از هیچ کوششی کوتاهی نکند. به همین علت:
- از آنها آموزش میبیند (با مطالعهٔ مقالات و کتابهایشان، با مشارکت در کلاسها و همایشهایشان و…) و رشد میکند؛
- و با کسب تجربههای بیشتر، به دیگران آموزش میدهد (با تألیف مقالات و کتابها، با برگزاری کلاسها و همایشها و…).
به این میگویند ارتباطات عرضی که موجب شکوفایی خود مدرس، سایرین و حرفهٔ تعلیم میشود. امّا این کافی نیست. اگر مدرسی بخواهد پیشتاز شود، باید ارتباطات طولی خود را نیز توسعه دهد.
پیشتازی مدرسان با توسعهٔ ارتباطات طولی
هر حرفهای دارای ۴ سطح است که به صورت یک هرم ترسیم میشود و توزیع جمعیتی و سطوح خبرگان یک حرفه را نشان میدهد. ارتباطات طولی یعنی تعامل این ۴ سطح با یکدیگر که در ادامه تبیین میشود.
هرم خبرگان حرفه
۱) کاربران: کسانی که از خدمات حرفهگرایان استفاده میکنند. مثل بیمار و کارفرما و شاگرد. این دسته برای رفع نیازهایشان به کاروران رجوع میکنند.
۲) کاروران: صاحبان حرفهای که برای کاربران خدمتی انجام می دهند. مثل طبیب و مدیر و مدرس. این دسته برای افزایش بهرهوری باید مهارت حرفهایشان را توسعه دهند و توسعهٔ مهارتها نیازمند فنون (Techniques) مختلف است و فنون شامل ابزارهای سخت و نرمی است که توسط «فناوران» توسعه پیدا میکند. همچنین برای افزایش دانش تخصصی، به «دانشوران» نیاز دارند و برای افزایش نگرش حرفهای به «اندیشوران»؛ که در ادامه معرفی میشوند.
۳) فناوران: کسانی به تولید ابزارهای سخت (مثل تکنولوژیها) و نرم (مثل روشها) برای تسهیل خدمت رسانی کاروران میپردازند. سازندگان تجهیزات پزشکی، توسعه دهندگان روشهای مدیریتی، تکنولوژیستهای آموزشی، همگی در این دسته هستند که دانش ابزار سازشان را از سطح بعد یعنی دانشوران میگیرند.
۴) دانشوران: کسانی که اغلب با متدهای تجربی و به روش استقرائی به تولید علوم کاربردی میپردازند. متخصصان مغز و اعصاب، پژوهشگران مدیریت، محققان حوزهٔ تعلیم و تربیت و… در این دسته قرار دارند. هر دانشوری تحقیقات خود را با تکیه بر یکسری مبانی فکری انجام میدهد که این مبانی توسط آنها بررسی نمیشود. بلکه جهت گیری خود را از اندیشوران میگیرد.
۵) اندیشوران: کسانی که اغلب با روشهای قیاسی و استنباطی و مطالعات روشمند در مکاتب بشری (اعم از اندیشهٔ فلاسفهٔ غربی و شرقی) یا منابع وحیانی (اعم از قرآن و کلام ائمه علیهم السلام) و مطالعات تطبیقی با مکاتب فکری-فلسفی، به ارائهٔ بنیانهای فکری سطوح دیگر میپردازند. مجتهدان حوزهٔ قرآنی و حدیثی، فیلسوفان و متخصصان الهیات و… همگی در این دسته هستند.
کارکرد خبرگان حرفه
اگر اندیشوران، انسان را بر مبنای داروینیسم، «حیوان تکامل یافتهٔ هوشمند» تعریف کنند، دانشوران روانشناسی به یافتههایی دست مییابند که چطور انسانها را (مثل شرطی سازی حیوانات) کنترل کنند، فناوران بر پایهٔ این دانش، فنونی (مثل روشهای کلاسداری کنترلگرانه) برای تسهیل تدریس تولید میکنند. کارورانی مثل مدرسان، از این روشها استفاده میکنند. ضمن آن که محتوای درسی خود را مبتنی بر همان داروینسم تدوین میکنند.
اما اگر اندیشوران، انسان را بر مبنای دین الهی، «اشرف مخلوقات» بدانند و نظریه پردازیهای خود را بر مبنای «کرامت» انسان مطرح کنند، دانشوران علم النفس، به یافتههایی دست مییابند که چطور انسانها را با انگیزش درونی به کارهای خیر سوق دهند و بر همین مبنیٰ، فناوران به ابداع فنونی روی میآورند تا انگیزش درونی به کارهای خیر آسانتر شود و مدرسان با تکیه بر همین فنون، با شاگردان خود نه مثل حیوان تکامل یافته، که مثل انسانِ شریف، تعامل و به آنها کمک میکنند مسیر تکامل آموزشی را با انگیزش درونی طی کنند[1].
نقش اندیشوران به قدری بنیادین است که شاخصههای حرفهها را دگرگون میکنند.
ارتقای حرفهٔ مدرس با ارتباطات طولی
ارتباطات طولی مدرس یعنی:
- مدرس با سطح فناوران مرتبط شود و از آنها آخرین ابزارها و تکنیکها را دریافت کند و بر «مهارت حرفهای» خود بیفزاید. مدرسی که ارتباطی با فناوران ندارد و با تکنیکها و روشهای تدریس آشنا نباشد، کارآمد نخواهد بود و مدرس ناکارآمد بهرهوری در تدریس ندارد.
- مدرس با سطح دانشوران مرتبط شود و بر «دانش تخصصی» خود بیفزاید. مدرسی که ارتباطی با دانشوران ندارد و با دانشهای روز تخصصش آشنا نباشد، محتوای درسیاش کیفیت نخواهد داشت و این طور کارآمدیاش نیز کاهش مییابد.
- مدرس با سطح اندیشوران مرتبط شود و با نظریات بنیادین اسلام و سایر مکاتب فکری آشنا باشد و «نگرش حرفهای» خود را استحکام دهد تا تدریسش جهتی مستحکم پیدا کند. مدرسی که با تفکرات بنیادین آشنا نباشد، نادانسته تحت تأثیر پارادایم غالب زمانهٔ خود قرار خواهد گرفت. به همین روی برخی از مدرسان را میبینیم که مسلمان هستند ولی تحت تأثیر پارادایم سرمایهداری! و غربزدگیِ آنها از پوشش کراوات بستهٔ آنها هویداست. البته این جا قصد ندارم سبک پوششی را داوری کنیم؛ مقصود نشان دادن تأثیر است.
جمع بندی
مدرسان برای شکوفایی حرفه و معیشتشان میتوانند به توسعهٔ ارتباطات عرضی با افراد هم حرفهٔ خودشان (مثل سایر مدرسین) روی بیاورند.
و برای پیشتازی در حرفهٔ خودشان میتوانند به توسعهٔ ارتباطات طولی با سایر افراد مؤثر بر حرفهٔ خودشان (مثل فناوران، دانشوران، اندیشوران) روی بیاورند.
ارتباطات عرضی شامل کسب دانش، مهارت، تجربه از سایر مدرسین و سهیم شدن این موارد با آنها در قالب تألیف مقالات، کتاب، پادکست، سخنرانی، کارگاه و… است.
ارتباطات طولی شامل کسب مهارت از فناوران، کسب دانش از دانشوران و کسب نگرش از اندیشوران است.
شکوفایی جامعه بستگی به رشد متوازن هرم خبرگان حرفه و ارتباطات حرفهای هر سطح (کاروران، فناوران، دانشوران، اندیشوران) با یکدیگر است.
پاورقی
[1] البته دانشها و فنون غربی (اعم از رویکردهای مدیریتی و تدریسی و روشهایشان) در قرن ۲۱ به سمت برانگیختن درونی رفتهاند. به عنوان مثال در مدیریت، بعد از یک قرن تجربهٔ روشهای کنترل گرانهٔ به اصطلاح «منابع انسانی [!]»، پی بردهاند که با اعطای خودمختاری و افزایش خودانگیختگی، خلاقیتهای درون سازمانی بیشتر شده و بهرهوری سازمانها با این روشها بیش از روشهای مدیریتی چماق هویجیِ قرن بیستمی خواهد بود. فنون تدریس نیز همین طور. شاید این را به دیدهٔ نوعی ترقی نگریست. از استثمار رئیس مآبانهٔ کارگران در قرن نوزدهم تا مدیریت چماق هویجی یقه آبیان در قرن بیستم تا راهبری انگیزندهٔ متخصصان در قرن بیست و یکم… اما چه تضمین که این مسیر به سوی تکامل جامعهٔ بشری خواهد کشید؟ روشها در غرب عوض شده، امّا هنوز یک چیز عوض نشده و آن محوریت سود یا همان سرمایه سالاری (Capitalism) است. محوریتی که یک قرن از انسانها مثل ابزار به سود سرمایهداران استفاده کرد و آنها را در حد یک منبع (موسوم به منابع انسانی) تنزل داد و الآن همان محوریت پابرجاست. محوریتی که تعیین کنندهٔ ارزشهاست. سود دیروز در استثمار کارگران بود، سود امروز در خودانگیختگی و سود فردا هر چه باشد ارزشها را به مقتضایش دگرگون میکند. آن چه فراموش شده، کرامت انسان است و چه چیز کرامت انسان را ارج مینهد؟ آیا سرمایهسالاری به کرامت انسانی ارج مینهد؟ آیا سرمایه، این اله تمدن امروز که در معابد بانکها و بنگاههای اقتصادی پرستیده میشود و غایات را به سمت خود کشیده، آیا این میخواهد تمدنهای بشری را به کمال برساند؟! زهی خیال باطل. امروز مقتضای سودآوری و بهرهوری توجه به انگیزههای انسانیست، اما اگر فردا مقتضایش چیز دیگری باشد، همین انگیزهها را زیر پا له خواهد کرد. کرامت انسانی فقط در مکتبی قابل تعریف است که انسان را به خوبی بشناسد: «وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَني آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى كَثيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضيلاً» ما بنی آدم را کرامت بخشیدیم و آنها را در خشكى و دريا، (بر مركبهاى راهوار) حمل كرديم و از طیبات به آنان روزى داديم و آنها را بر بسيارى از موجوداتى كه خلق كردهايم، برترى بخشيديم (سورهٔ مبارکهٔ اسراء، آیهٔ ۷۰).
ارجاع: مطالب این مقاله اقتباس یافته از کتاب «اخلاق حرفهای» تألیف دکتر احد فرامرز قراملکی است.