تدریس حرفهای موجب بهرهوری تدریس، پیشرفت شاگردان، غنای مدرس، رضایت شغلی و بسیاری ثمرات دیگر است. شما چه تصوری از یک مدرس حرفهای دارید؟
- یک فرد شاغل با تجربه؟
- استاد دارای تخصص؟
- کسی که در کلاس از تکنیکهای کارآمد استفاده میکند؟
- یا…؟
و من میپرسم:
- تدریس شغل است یا حرفه؟
- این همه مدرس متخصص داریم! چرا همهٔ آنها کارآمد نیستند؟
- یا اگر هم کارآمد باشند آیا بهرهوری دارند؟
مقصود این است که حرفهای بودن در تدریس، پراکنده در تصورات مشتت نیست! بلکه مثل یک سیستم است و ما در این مقاله میخواهیم روشن کنیم چطور یک مدرس به بهرهوری میرسد.
فهرست
طرح مسأله
مایلم همین جا مسألهای را مطرح کنم: چرا برخی مدرسین درآمدزا هستند و برخی دیگر محتاج؟ ما طیف گستردهای از مدرسین را داریم، از آموزگاران دبیرستان گرفته تا اساتید دانشگاه و مدرسان زبان، مربیان کسب و کار، گرافیک و… ولی چرا معاش عدّهای از آنها تأمین است و برخی دیگر هشتشان گروه نهشان است؟
آیا چون زد و بند و پارتی بازی دارند؟
خوب! هستند عدّهای که با به اصطلاح «زد و بند» و «پارتی بازی» به موفقیتهایی رسیدهاند و در جایگاههای خوش ثروتی (مثل استادی دانشگاه) قرار گرفتهاند ولی این سنخ موفقیتها، مثل ثروت بادآورده ثبات ندارد مگر آن عده، شایستگیهای آن جایگاه را کسب کنند.
پس آیا چون مدرک دارند؟
اگر چه داشتن مدارک عالی، فرصتهای خوبی را برای شما باز میکند امّا به فقط مدرک نیست! بعضی از مدرسین مدرک دارند ولی چرخ زندگیشان نمیچرخد (میبینیم که علاوه بر تدریس، شغلهای دیگری هم دارند)؛ و بعضی نیز مدرک ندارند و با تدریس، درآمد عالی دارند؛ کلاسها و کارگاههای آموزشی برگزار میکنند، سمینار میگذارند، کتاب چاپ میکنند و…
پس آیا چون ثروت و سرمایه دارند؟
این یکی را خیلی شنیدهام: «طرف چون سرمایه داشته، تونسته موفق بشه! اگر من هم سرمایه به دست بیاورم فلان و بهمان کار را میکنم!» درست است که داشتن سرمایه سرعت کار را بیشتر میکند ولی خیلیها سرمایه به دست آوردند و نتوانستند حفظش کنند، حال سرمایهگذاری در کار تدریس، پیشکش!
منکر تأثیر ارتباطات، مدرک، سرمایه و… نیستیم ولی جواب این مسأله که «چرا برخی مدرسین درآمدزا هستند و برخی دیگر محتاج؟» در یک کلمه است: «بهرهوری!». برخی مدرسین تدریس میکنند ولی بهرهوری تدریس ندارند. تخصص دارند ولی بهرهوریِ تخصص ندارند. زمان دارند ولی بهرهوری زمان ندارند و… این موضوع را در ادامه، مفصلتر بررسی میکنیم.
بهرهوری تدریس چیست؟
به یاد دارم در دوران دانشجویی خودم، استادی داشتیم که درسی باحال را به قدری بد تدریس کرد که زجرمان داد! محتوای درسش را با لحنی خواب آلود املا میگفت، توضیح مختصری میداد و دوباره املا میگفت. دانشجوها هر از چند گاهی به ساعت نگاه میانداختند و از گذر کند زمان، نفسی ملولانه میکشیدند. برایش مهم نبود که تدریسش «اثربخش» و «کارآمد» باشد. انگار درکی از این نداشت که زمان تلف شدهٔ این همه دانشجو با تدریس «غیر اثربخش» و «ناکارآمد»ش، حق الناسی بر گردن اوست. عضو هیأت علمی بود و جایگاهش قرص و حقوقش عالی و خیالش تخت!
استادی دیگر (که جوان بود و تازه به عضویت هیأت علمی در آمده بود) محتوای مفید و «اثربخش» آموزش میداد ولی به شیوههای «کارآمد» انتقال نمیداد. نه مثل یک استاد حرفهای، که مثل یک کنفرانس دانشجویی بیکیفیت، تخته سفید را پر از مطالبی میکرد که فقط برای خودش کارآمد بود. به یاد دارم برای کنکور تحصیلات تکمیلی، مجبور شدم همین درس را دوباره از اول بخوانم.
استادی دیگر مطالب درسی را با «کارآمدی» انتقال میداد، طوری که در ذهنمان ماند و در امتحاناتش نتایج خوبی گرفتیم ولی سرجمع، مطالب مفید و «اثربخشی» ارائه نداد، چیزی که به کار ما بیاید!
و چقدر اساتید کمی که محتوای «اثربخشی» آموختند و آن را با شیوههای «کارآمد» انتقال دادند! فقط اینها کلاسشان «بهرهوری» داشت.
اگر مدرسی محتوای مفید، به روز، به درد بخور و… آموزش دهد، تدریسش «اثربخش» است. حال اگر همین محتویٰ را به شیوههای خوبی بگوید تا دانشجویان بهتر یاد بگیرند، در ذهنشان ماندگار شود و ذهنشان فعّالتر شود، «کارآمد» است.
مدرسی که آموزشش هم «اثربخش» باشد و هم «کارآمد»، مدرسی «بهرهور» است. بنابراین «بهرهوری» دارای دو مؤلفهٔ «کارآمدی» و «اثربخشی» است.
پس نداشتن بهرهوری در تدریس یعنی آموزش یک مدرس یا اثربخش نیست یا کارآمد نیست یا هر دو! چرا برخی مدرسین کارآمدی و یا اثربخشی ندارند؟ چون نگاهی شغلگرایانه به تدریس دارند نه حرفهگرایانه!
تدریس حرفهای چیست؟
مایلم پیش از تشریح مؤلفههای یک تدریس حرفهای، مسألهٔ دیگری را مطرح کنم:
تدریس شغل است یا حرفه؟
مدرس شاغل است یا صاحب حرفه؟ اگر از شما بپرسم: فوتبالیستها، کسانی که عمرشان را برای فوتبال حرفهای میگذارند، با باشگاههای مختلف قرارداد میبندند، در رویدادهای (مسابقاتی) مختلف شرکت میکنند، آیا اینها شاغلند یا دارای حرفه، نظرتان چیست؟
حال معلمهای مدرسه چطور؟ کسانی که استخدام وزارت آموزش و پرورش هستند و موظفند ساعات اداریشان را در کلاسها پر کنند. آیا اینها شاغلند یا صاحب حرفه؟
بسیاری، معلمی و تدریس را شغل میدانند. خیلی جالب است، بازی فوتبالی که چیزی بر خرد بشری نمیافزاید جز هیجانات! و بود و نبودش تأثیری بر پیشروی تمدنهای بشری ندارد، بازیکنانش صاحب حرفه به حساب میآیند، امّا معلمانی که تربیت نسلهای آینده بر عهدهٔ آنهاست صاحب شغلند نه حرفه!
بسیاری از جوامع صنعتی، کارشان را در حد یک حرفه (Profession) ارتقاء دادهاند. به عنوان مثال، بازاریابی محتوایی (Content Marketing)[1]، چه فرصتهای کاری پیش رو دارد؟ آیا متخصصان بازاریابی محتوایی منتظر مینشینند تا شرکتی آنها را استخدام کند و برای افزایش فروششان به بازاریابی محتوایی روی بیاورند؟! اگر نگرش آنها شغلی است، همین کار را میکنند ولی مدرسان بازاریابی محتوایی در جوامع صنعتی، علاوه بر تدریس، مقالات و پادکستهای متعددی در فضای مجازی منتشر میکنند، به بسیاری از شرکتها خدمات مشاوره میدهند، کتابهای تألیفی در این حیطه چاپ میکنند، با سایر بازاریابان محتوایی رویدادهای سالانه شکل میدهند تا علاوه بر تبادل تجربیات، سایر فعالان این حرفه با یکدیگر مرتبط شوند و بسیاری فعالیتهای حرفهای دیگر… که بسیاری از آنها را به رهبرانی اثرگذار در این عرصه تبدیل کرده است.
ولی بسیاری از کارهایی که قرنها به عنوان حرفه در جامعهٔ ما مطرح بوده (مثل مدرسی)، امروزه در حد شغل تنزل کرده است. آیا مدرسان ما، رهبرانی اثرگذار در حوزهٔ تخصصی خودشان هستند به طوری که مقالات و پادکستهای متعدد منتشر کنند و در رویدادهای مرتبط شرکت کنند، سخنرانی ارائه دهند، کتاب تألیف کنند، مشاوره بدهند…؟!
بله ما چنین مدرسانی داریم. اینها نگرشی حرفهای به کار خود دارند و فعالیتهایشان دارای بهرهوری است. ما نیاز داریم تا این نگرش حرفهای را در سایر مدرسین تعمیم دهیم تا به یک اشتغال ساده در یک مؤسسه یا سازمان اکتفا نکنند، بلکه فعالیتشان را در حد یک حرفه ارتقاء دهند و هم زندگی خودشان را متحول کنند و هم زندگی دیگران را و در صنعتشان به رهبرانی فکری تبدیل شوند.
تفاوت شغل و حرفه
یک کاسب که جنسی را میفروشد، با تأمین جنس مورد نیاز دیگران، به آنها نفعی میرساند و در مقابل مزدی را دریافت میکند. مدرس زبانی که به عدّهای زبان میآموزد و نیاز ارتباطیشان در کشور مقصد را تأمین میکند، در مقابل این منفعت، مزدی دریافت میکند. حتی تایپیست، کارمند، گرافیست و بسیاری کارهای دیگر…
شغل فعالیتی است که نفعی را ایجاد و در مقابل مزدی را دریافت میکند. اما حرفه وضعیت برتر شغل است[2]، علاوه بر شغل، دارای ویژگیهای بیشتری است که در ادامه معرفی میشوند:
- دانش تخصصی؛
- تجربه؛
- مهارت؛
- نگرش متمایز (که شامل: حزم [یا همان دوراندیشی]، نگرش عمقی، سیستمی و انتقادی)؛
- تعهد حرفهای[3]؛
- ارتباط مؤثر با سطوح دیگر افراد هم حرفه.
این ویژگیهای حرفهای برای یک مدرس، در ادامه بیشتر تشریح میشود.
ویژگیهای مدرس حرفهای
ویژگیهایی که یک مدرس شاغل را به یک مدرس حرفهای ارتقاء میدهد شامل موارد زیر است:
- علم حرفهای: یک مدرس نباید در دانستههای پیشین خود راکد بماند. بلکه میبایست آخرین یافتههای تخصصی مرتبط با حرفهٔ خودش را مطالعه کند و تخصصش را ارتقاء دهد.
- تجربهٔ حرفهای: مدرسین شاغل به دنبال افزایش سنوات شغلیشان هستند. ولی افزایش سنوات، عمر از دست رفتهٔ افراد است در حالی که افزایش تجربه، سرمایهٔ بدست آمدهٔ افراد است[4]. مدرسین حرفهای به دنبال افزایش تجربهٔ حرفهایشان هستند نه صرف افزایش سنوات.
- مهارت حرفهای: مهارت شامل علم به اضافهٔ فن (Technique) است. ملکهای درون نفس که به مدرس قابلیتهای بیشتری میدهد. مهارتها شامل: فن بیان ، فن بلاغت، فن مدیریت کلاس، فن ارتباطات مؤثر و… که یک مدرس حرفهای این مهارتها را در خود ارتقاء میدهد.
- نگرش حرفهای: یک مدرس نگاهی متمایز نسبت به حرفهٔ خودش دارد که شامل:
- نگرش بلند مدت: مدرسان حرفهای نگرشی بلند مدت دارند. آنها فرصتها و عواقب بلند مدت را در نظر میگیرند.
- نگرش عمقی: مدرسان حرفهای سطحی نگر نیستند. آنها اعماق امور تدریس را لحاظ میکنند.
- نگرش سیستمی: نگرش سیستمی یعنی ورودی، پردازشِ روشمند و خروجی. مدرسان حرفهای به دنبال کسب (ورودی) بهترین دانشها و مهارتها هستند تا بهترین روشها را در تدریس اعمال (پردازش) کنند و سرانجام به بهترین خروجیها (یعنی شاگردان موفق) منتهی شوند.
- نگرش انتقادی: انتقاد به معنای عیبجوئی و نق زدن نیست! نگرش انتقادی یعنی نگرشی که قادر باشد قوتها و ضعفها را ببیند. مدرس حرفهای ابتدا نسبت به خودش و سپس به محیط پیرامون یک چنین نگرشی را نه برای قضاوت صرف بلکه برای اصلاح دارد.
- تعهد حرفهای: یک مدرس حرفهای نسبت به حرفهٔ خودش تعهد دارد به بیان دیگر، عاشق حرفهٔ خود است و برای پیشرفتِ آن تلاش میکند و نوعی پایبندی به اخلاق حرفهای را نشان میدهد. تعهد حرفهای باعث میشود:
- مدرس از خود انتقادی و خود ارزیابی مستمر برخوردار باشد،
- علاوه بر تدریس، در آموزش به سایر مدرسین و توسعهٔ حرفه کوتاهی نکند،
- در قضاوتهای خود منصف باشد و از آن برای اصلاح بهره ببرد،
- نسبت به رشد دیگر مدرسان حسادت نکند،
- رقبا را شریک خود در حرفه و رشدشان را سبب رشد حرفه بداند،
- کیفیت را فدای محدودیت، منافع شخصی، رضایت کار، رضایت مدیر نبیند[5].
- ارتباط مؤثر با سطوح دیگر افراد هم حرفه مثل تألیف تجربیات در قالب مقالات، تألیف کتاب، شرکت فعالانه در رویدادها (و ارائهٔ سخنرانی)، نشر پادکستهای آموزشی و… که در مقالهای دیگر به موضوع مفصلتر پرداخته میشود.
افزایش بهرهوری تدریس با حرفهگرایی
ارتقاء از شغل مدرسی به حرفهٔ مدرسی به افزایش بهرهوری در تدریس کمک فراوانی میکند. مدرسین حرفهای چون نگرشی حرفهای به کارشان دارند، تعهدی اخلاقی نسبت به ارتقاء دانش تخصصی، مهارت و تجربهٔ خودشان و دیگران دارند. در نتیجه مدام به ارتقاء کارآمدی خود و اثربخشی درس و در نتیجه افزایش بهرهوری تدریس روی میآورند.
حرکت به سمت حرفهگرایی در تدریس موجب افزایش بهرهوری و تحول در نظام آموزش و پیشرفت جامعه به سمت یک تمدن متعالیست. با انتشار این محتویٰ، شما نیز سهمی در تحول نظام آموزش بردارید.
[1] تخصصی است که با تولید محتوای مؤثر، موجب افزایش فروش کالا و خدمات یک شرکت یا مؤسسه میشود. رویکردی در بازاریابی است که در این رویکرد، شرکتها به جای جار زدن محصولشان در تبلیغات، با یک آموزش تعاملی (در قالب محتوای متنی، صوتی، ویدیویی)، به معرفی محصولات و خدمات یک مؤسسه یا شرکت میپردازند.
[2] اخلاق حرفهای، تألیف دکتر احد فرامرز قراملکی، نشر مجنون، چاپ نوزدهم، ۱۴۰۰ شمسی، صص ۸۲-۸۳.
[3] همان، ص ۸۲.
[4] اخلاق حرفهای در مدرسه، مؤلفان: احد فرامرز قراملکی، زینب برخورداری، فائزه موحدی، انتشارات مؤسسه آموزشی و فرهنگی شهید مهدوی ایران، چاپ چهارم، ۱۴۰۱ شمسی، ص ۳۹.
[5] اخلاق حرفهای، تألیف دکتر احد فرامرز قراملکی، نشر مجنون، چاپ نوزدهم، ۱۴۰۰ شمسی، صص ۸۲-۸۳.