مدیر زندگی

چگونه با قدرت عادت، به موفقیت اتوماتیک دست یابیم؟

قدرت عادت

دانلود پادکست

قدرت عادت چه نقشی در زندگی ما دارد؟ چه کسی از موفقیت در زندگی بدش می‌آید؟! همه دوست داریم یک زندگی بهشتی را تجربه کنیم. اگر در زندگیِ فردی‌ات، یا در کارت، یا در فعالیت‌های اجتماعی‌ات هدفی را دنبال می‌کنی و به موفقیت رسیدی، بعدش چه اتفاقی می‌افتد؟ آیا باز هم می‌توانی این موفقیت را تکرار کنی؟… بستگی به روال زندگی‌ات دارد. یک کارخانه به صورت اتوماتیک محصولات زیادی را تولید می‌کند چون روالِ منظمی را در پیش دارد. اگر می‌خواهی به صورت اتوماتیک موفقیت‌های زیادی را تولید کنی، بر روی بهبودِ روالِ زندگی‌ات تمرکز کن. این همان قدرت عادت است که موفقیت اتوماتیک را تولید می‌کند.

فهرست

 

عادت، رفتار‌های تکراری است که غیر ارادی انجام می‌دهیم. وقتی صبح از خواب بلند می‌شویم آیا بلافاصله رخت‌خوابمان را مرتب می‌کنیم یا موبایل‌مان را چک می‌کنیم؟ یا سراغ یخچال می‌رویم؟ وقتی سر کار می‌رویم اول عمیقاً به کارمان می‌پردازیم یا با همکاران گپ می‌زنیم؟ یا پیام‌های شبکه‌های اجتماعی را چک می‌کنیم؟ تکرارِ غیر ارادیِ یک رفتار، عادت ما را نشان می‌دهد و ما هر چه الآن هستیم، نتیجه‌ی روالِ روتین زندگی‌مان، یا همان عادت‌هایمان هستیم. اگر کسی زندگیِ کسل کننده و بی‌ثمری داشته باشد آن هم پر از اجبار به انجام کارهایی که دوست ندارد، این‌ها نتیجه‌ی عادت‌های بی‌ثمری است که در زندگی پیش گرفته است:

  • عادت به خواب زیاد و نامنظم به جای سحر خیزی؛
  • عادت به تلف وقت در شبکه‌های اجتماعی به جای کتابخوانی؛
  • عادت به سکون و بی‌تحرکی به جای پر تحرکی؛
  • و هزاران عادت دیگر…

کسی که عادت دارد تا لنگ ظهر بخوابد، این عادت نه در ژنتیک اوست و نه یکباره در او بوجود آمده است؛ بلکه با تکرارِ پرخوابی تا لنگ ظهر این عادت شکل گرفته است؛ اگر بخواهد سحر خیز شود، باید اراده‌ی زیادی را برای کندن از عادتِ گذشته‌ی خودش صرف کند. اگر می‌خواهی زندگی‌ات به سمتِ موفقیت تغییر کند، عادت‌هایت را تغییر بده تا نتایج موفقی کسب کنی. نمی‌گویم به یکباره، چرا که تغییر عادت‌ها کار ساده‌ای نیست، بلکه ذره ذره تا حد توان.

برای تغییر عادت لازم است یاد بگیریم که عادت‌ها چگونه شکل می‌گیرند تا بتوانیم راحت‌تر آن را تغییر دهیم. این موضوعی است که کتاب «قدرت عادت» به آن می‌پردازد. این کتاب به عادت‌ها در سه زمینه‌ی مختلف می‌پردازد:

قدرت عادت

۱) عادت‌ها در زندگی فردی: این که فرایند عادت‌ها چطور در زندگی فردی شکل می‌گیرند و به آن شکل می‌دهند.

۲) عادت‌ها در زندگی شغلی: این که فرایند عادت‌ها در سازمان‌ها و شرکت‌ها چه تأثیری بر جای می‌گذارند.

۳) عادت‌ها در زندگی اجتماعی: این که فرایند عادت‌ها چه تأثیری بر جنبش‌های اجتماعی دارند.

 

قدرت عادت در زندگی فردی

قدرت عادت در زندگی فردی

مسعود که اول صبح از خواب بلند می‌شود و احساسِ گرسنگی می‌کند، همین نیاز به خوردن، سرنخی برای اوست تا حرکت کند و به سمت یخچال حرکت می‌کند تا یک شیرینیِ خوشمزه را بخورد. یک وقت‌هایی هم حوصله ندارد برای خودش وعده‌ای سالم آماده کند و برای همین، به خوردن غذاهای کنسروی اکتفاء می‌کند. آخر سر احساسِ رضایت از خوردن، پاداشی در قبال حرکتِ اوست. اگر این رفتار هر روز تکرار شود، به یک حلقه‌ی غیر ارادی تبدیل می‌شود که عادت دارد هر روز صبح سمتِ یخچال برود و غذاهای ناسالم بخورد.

این فرایند شامل یک حلقه‌ی ۳ مرحله‌ایست:

۱) سرنخ: احساسِ گرسنگیِ اول صبح و نیاز به خوردن؛

۲) حرکت: حرکت برای باز کردنِ یخچال و آماده‌سازیِ صبحانه؛

۳) پاداش: احساسِ رضایت به خاطر رفع گرسنگی. پاداش به ما کمک می‌کند همین حلقه را یکبار دیگر تکرار کنیم، که هر چقدر بیشتر تکرار شود، عادت‌ها بیشتر تثبیت می‌شوند.

شناخت فرایندِ شکل‌گیری عادت‌ها در مغزمان به ما کمک می‌کند که اولاً عادت‌های مخرب خودمان را شناخته و ثانیاً بتوانیم عادت‌های مولدی را جایگزینِ آن عادت‌های مخرب کنیم. شیرینی‌جات و غذاهای کنسروی، یک عادت غذایی بدی را در مسعود بوجود آورده است. برای تغییر این عادت، نیازی به مقاومت برای نخوردن و بر هم زدنِ حلقه‌ی عادت نیست. کافی است یکی از مراحل را تغییر دهد: یعنی «حرکت» را؛ خوردنِ میوه‌های خوش‌مزه را جایگزینِ خوردنِ شیرینی‌جات و غذاهای کنسروی کند که در طب بسیار توصیه شده است. مسعود با همین جایگزین ساده توانست به حفظ سلامتی‌اش در بلند مدت کمک کند.

قدرت عادت در زندگی شغلی

قدرت عادت در زندگی شغلی

مسعودِ قصه‌ی ما شخصیتی برون‌گرا دارد و از هم‌صحبتی با جمع همکارانش بسیار لذت می‌برد. به همین علت وقتی سرِ کار می‌رود، به جای کارِ عمیق، وقت زیادی را به گپ و گفت با همکارانش، تلف می‌کند. حلقه‌ی عادت او این گونه است:

۱) سرنخ: نیازِ او به معاشرت با همکاران و اطلاع یافتن از اخبارِ جدیدِ روز؛

۲) حرکت: ایجاد گپ و گفت‌های دوستانه با همکاران؛

۳) پاداش: احساس رضایت از معاشرتِ دوستانه؛

عادت به معاشرت، فی نفسه بد نیست ولی اگر مخل کار عمیق باشد و بازدهی سازمان را پایین بیاورد، این عادت مخربی است. خصوصا این نکته را لحاظ کنیم که اگر این حلقه در سایر همکاران نیز شکل گرفته باشد، یک عادت مشترکِ مخرب را در آن سازمان ایجاد کرده که اگر مدیران آن برای این موضوع دنبال چاره‌ای نباشند، بازدهی سازمان پایین می‌آید. راه چاره در رفتار‌های پلیسی و اعمال محدودیت‌های کنترل‌گرانه نیست. نیاز نیست که معاشرت‌ها را ممنوع کرد. فقط کافی است آن‌ها را به سمتی هدایت کنیم که حرکت‌های گپ و گفت‌شان به جای اخبار روز و مباحثِ غیر مرتبط، حولِ پیشرفتِ کار و رفع مشکلاتِ سازمان باشد. با یک تغییر ساده در حرکت، کل حلقه‌ی عادت به این جهت تغییر می‌کند:

۱) سرنخ: نیاز به معاشرت با همکاران؛

۲) حرکت: گفت و گو پیرامون مشکلاتِ سازمان و اقدام برای حلِ آن‌ها؛

۳) پاداش: احساسِ رضایت از انجام یک کار مهم آن هم در ضمنِ معاشرت سازنده و سر انجام جلب توجه مدیرانِ سازمان و پیشرفت شغلی.

به همین جهت سازمان‌های موفق، بر روی شکل دهی به عادت‌های موفقِ همکارانشان وقت و سرمایه‌گذاری می‌کنند.

قدرت عادت در زندگی اجتماعی

قدرت عادت در زندگی اجتماعی

مسعود فقط به زندگی شخصی و کارش نچسبیده. او عضو یکی از مؤسساتِ خیریه در مسجدِ محله‌ی خودشان است و به جمع آوریِ کمک‌های مردمی برای ازدواج جوانان و تهیه جهیزیه و مسکن علاقه‌ی فراوانی دارد و گه گاهی از برخی خیرین محله‌ی خودشان، کمک‌ها ماهانه‌ای دریافت می‌کند اما روندِ تجهیز و کمک‌هزینه‌ی مسکن به کندی پیش می‌رود، به طوری که مؤسسه قادر است هر ۶ ماه یکبار، فقط یک زوجین را به خانه‌ی بخت ببرد.

مسعود با خود فکر می‌کند که چطور بتواند روال منظمی ایجاد کند تا خیرین بیشتری کمک کنند زوجینِ بیشتری به خانه‌ی بخت بروند. او فرد متموّلی نبود اما هر ماه، سهمی کوچک از درآمدش را برای این مؤسسه می‌گذاشت. مسأله‌ای در ذهنش جرقه زد:

«اکتفاء به خیرین کافی نیست. چطور کاری کنم بسیاری از سرپرست‌های خانوار (مثل خودم) سهمی هر چند ناچیز از درآمدشان را صرفِ این راه کنند و این به یک روالِ روتین در زندگی‌شان تبدیل شود؟»

روالِ روتینِ مد نظر او، همان «حلقه‌ی عادت» ماست. اگر ایده‌ی خودش به مراحل حلقه‌ی عادت تشریح کند، این گونه می‌شود:

۱) سرنخ: احساسِ انسانیت و نوع‌دوستی و ثواب برای کمک به زوجین بیشتر؛

۲) حرکت: اختصاصِ سهمی از درآمد برای کمک به تجهیزِ زوجین؛

۳) پاداش: احساسِ رضایت از کمک انجام کمک.

مسعود متوجه یک نکته می‌شود:

«پاداش مبهم است. هر کسی حاضر نمی‌شود دست‌رنج خودش را هزینه‌ی جایی کند که نتیجه‌اش برایش مبهم است».

او کانالی در یکی از شبکه‌های اجتماعی تأسیس کرد و تلاش کرد تصاویری از تجهیز منازل و اثاثیه‌ی آن تهیه کند و آمارِ تعداد زوج‌هایی که از این طریق ازدواج کرده‌اند، تهیه و آن را به صورت نمودار‌های تصویری طراحی و همه این‌ها را به صورت منظم در کانال خود منتشر کرد. بعد به راه‌های مختلف برای تبلیغِ این کانال اقدام کرد: از معرفی در بلند‌گوی بین دو نماز گرفته تا چاپ پوستر و دعوت چهره به چهره…!

رفته رفته توجه‌ها به سمت این کانال بالا گرفت و بسیاری مشتاق شدند تا در این حرکتِ بهشتین همراه شوند و در نتیجه درآمدِ خیریه بالا گرفت و به زوج‌های بیشتری کمک شد.

مسعود با دستکاری در پاداش، موفق شد این حلقه‌ی عادت را در افراد بیشتری ایجاد کند:

۱) سرنخ: احساسِ انسانیت و نوع‌دوستی و ثواب برای کمک به زوجین بیشتر؛

۲) حرکت: اختصاصِ سهمی از درآمد برای کمک به تجهیزِ زوجین؛

۳) پاداش: سهیم شدن در این طرحِ خداپسندانه با دیدنِ تصاویرِ تجهیز منازل و بالا رفتنِ آمارِ ازدواج‌های محله.

جمع بندی

مباحثی که در این مقال با شما در میان گذاشتیم اقتباس یافته از کتابِ «قدرت عادت» تألیفِ چارلز دوهیگ بود. البته مطلبِ ما بومیِ شده‌ی مطالبِ این کتاب متناسب با فرهنگ خودمان است وگرنه در آن کتاب مثال‌ها متناسب با جامعه‌ی آمریکاست: از موفقیتِ شرکت‌های بزرگ در بهره‌گیری از عادت‌ها گرفته تا تأثیر عادت‌ها در شکل گیریِ جنبش مدنی سیاه‌پوستان… شما می‌توانید مثل ما این کتاب را با ذهنیتی مولد مطالعه کرده، از مطالب مفیدش اقتباس کرده و مطالبی را که برایتان مفید نیست کنار بگذارید.

به دیگران بفرستید

مهدی سلیمی

مهدی سلیمی

محقق و مدرس مهارت‌های زندگی با رویکرد حرفه‌گرایی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *