مدیر زندگی

چگونه حالمان را بهتر کنیم؟ (پادکست)

حال بهتر

چقدر خوب می‌شد اگر در این اوضاع نا به سامان، فرشته‌ای کنار دستمان می‌نشست و حال ما را خوب می‌کرد. اگر یک چنین فرشته‌ای داشتید قدرش را بدانید چون متأسفانه خیلی کمیابند و اگر نداشتید چی؟! آیا باید بنشینید و غصه بخورید و بگذارید حالتان بد بماند؟

در این مقاله می‌خواهیم راجع به این مسأله صحبت کنیم که در این اوضاعی که به خیلی‌ها سخت می‌گذرد، چگونه حالمان را بهتر کنیم؟

بگذارید از همین جا خیالتان را راحت کنم، نمی‌خواهم حرف‌های انگیزشی مسکن بزنم. اگر چه انگیزه بخشی به دیگران خیلی با ارزش است. به شرطی که پشتوانهٔ علمی داشته باشد که در این صورت، این دیگر مسکن نیست! علاج است.

چرا حالمان را بهتر کنیم؟

ما به حس و حال خوب نیاز داریم تا مثل آدم‌های گرفتار درد، رنج نکشیم. آدمی که گرفتار درد هست، هیچ وقت به این فکر نمی‌کند که: «الآن چطور کمالاتم را بیش‌تر کنم؟ کدام کتاب را بخوانم؟ چه چیزی را در خود ارتقاء دهم؟» او گرفتار درد است و در حال زجر کشیدن. اگر گرفتار مشکلات باشیم، مثل آدم درد کشیده می‌شویم. سخت می‌شود به چیز‌های بیش‌تری فکر کنیم. ما باید حالمان را خوب کنیم تا بتوانیم برای موفقیت خودمان و دیگران قدمی برداریم.

شرایط سخت زندگی

یک وقت‌هایی شرایطی (مثل گرانی) در زندگی پیش می‌آید که حالمان را بد و بدتر می‌کند. این را چه کار کنیم؟ آیا به خودمان تلقین کنیم که: «ناراحت نباش! درست می‌شود!»

یا مثلاً یک نفر حالش بد است؛ مدام به او می‌گوییم: «غصّه نخور! حل می‌شود!» آیا این حرف‌ها جواب می‌دهد؟

بگذارید منطقی فکر کنیم. «تلقین مثبت» بی‌تأثیر نیست. نمی‌خواهم بگویم تلقین، مفید نیست، به فکرمان حرکت می‌دهد. ولی شرایط وخیم بیرونی هم محرک‌های بدی هستند. کدام زورشان بیشتر است:

  • تلقین‌های در حدّ یک حرف؟
  • یا شرایط تکان دهندهٔ بیرونی؟

خوب جواب واضح است. مقصود این است که ما به چیزی بیش از یک تلقین مثبت نیاز داریم. امثال حرف‌هایی مثل: «درست می‌شود!»، «غصّه نخور! حل می‌شود.» خیلی مبهم است. خوب چطوری حل می‌شود؟ چطوری درست می‌شود؟ من الآن چه کار کنم؟

ارادهٔ جمعی برای حل مشکلات اجتماعی، ارادهٔ فردی برای حل مشکلات فردی

قدم اوّل این است که فکرت را بر چیزی که روی آن کنترل نداری، متمرکز نکن. این همه معضلات اجتماعی که هست (مثل گرانی، سخت گیری خانواده‌ها نسبت به ازدواج، تورم و…)، کنترل و درست کردن‌شان به یک ارادهٔ جمعی (خصوصا با پیشروی مسؤولین) نیاز دارد تا مشکلات یکی یکی ریشه کن بشود، با ارادهٔ فردی چه کاری می‌توان انجام داد؟ با تمرکز فکر (که این هم نوعی رفتار است)، روی چیزهایی که هیچ کنترلی بر آن نیست، باعث می‌شود فقط حرص بخورید. نمی‌خواهم بگویم بی‌خیال باشید! یا نسبت به اوضاع اطراف بی‌تفاوت باشید! اصلاً نباید این جوری باشد.

ای که دستت می‌رسد، کاری بکن؛ البته اگر دستت می‌رسد! این یعنی اگر نرسید… باز هم یک کاری بکن! نسبت به اوضاع پیرامونت بی‌تفاوت نباش. اگر می‌توانی برو گفتمان سازی کن، حرف بزن، کلیپ ضبط کن، جریان سازی اجتماعی بکن…

روی چیزی تمرکزت را بگذار که روی آن کنترل داری. آن چیست؟ هیچ چیزی بهتر از خودت نیست. همهٔ ما روی خودمان کنترل داریم و می‌خواهم پاسخ به این مسأله که «چگونه حالمان را بهتر کنیم؟» با تکیه بر تئوری انتخاب بدهم.

با کنترل رفتار کلی حالمان را بهتر کنیم

یک مفهومی در تئوری انتخاب هست که «رفتار کلی» نام دارد. هر چیزی که از بدو تولد تا وفات و انتقال به زندگی دیگر، از آدمی سر می‌زند، یک رفتار است.

به بیانی دقیق‌تر، مجموعه رفتارهایی که وضعیت موجود را برای آدم رقم می‌زند و اگر بخواهد وضعیت مطلوبش را محقق کند باید این مجموعه رفتارهایش را که رفتار کلی نام دارد، تغییر دهد.

به بیانی مصداقی، رفتار کلی شامل:

  • اعمال: این که در حال خواندن این متن هستید، این نوعی رفتار است.
  • افکار: این که در حال فکر کردن به فحوای این نوشته هستید.
  • عواطف: تجربهٔ حسّ شادی یا افسردگی، از نظر تئوری انتخاب یک نوع رفتار است.
  • فیزیولوژی بدن: مثلاً بدن در پاسخ به شرایط پر تنش، هورمون کورتیزول ترشح می‌کند. از دید تئوری انتخاب، این هم نوعی رفتار است.

با این دید، تجربهٔ حال ناراحتی نیز نوعی رفتار است که در عواطف نهفته است و آیا ما بر این رفتار و همهٔ رفتارها کنترل داریم؟ بگذارید یکی یکی با مثال بررسی کنیم:

  • عمل: شما همین الآن می‌توانید این صفحه را ببندید و به کار دیگری مشغول شوید. همچنین می‌توانید کاغذ و قلم بردارید و از نکته‌های این مقاله استفاده کنید. کاملاً مختارید!
  • فکر: شما می‌توانید به این نوشته‌ها فکر کنید و حتی می‌توانید فقط مطالعه کنید اما به چیز دیگری فکر کنید!
  • عاطفه و فیزیولوژی چطور؟ آیا بر حسّ ناراحتی و ترشح کورتیزول کنترلی دارید؟ مثلاً آیا می‌توانید با گفتن: «ناراحت نباش!» یا «غدّهٔ فوق کلیه، کورتیزول ترشح نکن!»، ناراحتی یا کورتیزول را به راحتی کنترل کرد؟

به این شیوه نه! ولی می‌توان به طور غیر مستقیم کنترل کرد.

تئوری انتخاب تشبیه جالبی دارد. خودرویی یک تُنی را تصور کنید که شما با کنترل فرمان بر این خودرو کنترل دارید. این فرمان با تکان دادن دو چرخ جلو، خودرو را هدایت می‌کند. بر دو چرخ عقب کنترل مستقیم ندارید. این دو تابع دو چرخ جلو هستند. همین طور فکر و عمل ما، دو چرخ جلو هستند. بر آن‌ها کنترل مستقیم داریم. اما عواطف و بدن، مثل دو چرخ عقب کنترل مستقیم بر آن‌ها نداریم. این دو تابع فکر و عملند. ما با کنترل مستقیم فکر و عمل، قادریم عواطف و بدن را کنترل کنیم. برایتان در ادامه مثال می‌زنم تا ملموس‌تر شود.

یک نفر را در نظر بگیرید که مبتلای بیماری قند شده است. به لحاظ ژنتیکی، خانواده‌اش مستعد قند نیستند. یعنی خودش قند گرفته است. این آدم به علّت عملکرد مخرّبش (یعنی زیاده روی در خوردن شیرینی)، بدنش گرفتار این بیماری شده است. وی اگر بخواهد خودش را علاج کند، نمی‌تواند به بدنش بگوید: «یالا دیگه قند نداشته باش!» فایده‌ای ندارد. ولی کافی‌ست عملکردش را تغییر دهد. یعنی از الآن به بعد سعی کند رژیم غذایی سالمی بخورد. آن گاه (یواش یواش) سلامتی بدنش به دست می‌آید.

مثالی دیگر: کسی را می‌بینیم که زخم معده گرفته است.

به دیگران بفرستید

مهدی سلیمی

مهدی سلیمی

محقق سبک زندگی و مدرس مهارت‌های فردی با رویکرد حرفه‌گرایی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *