نقدی بر مدیریت زمان
تلاشم در نوشتههایم این است که تا جای ممکن ساده و همراه با تمثیل بنویسم تا عموم مردم استفاده کنند اما مخاطب این نوشتار اندیشهورزانی
این جا متعلّق به مدیرانی است که رهبری، حرفهٔ آنهاست.
کسانی که در هر جایگاه و سازمانی، الگویی پیشرو برای دیگرانند.
به ما ملحق شوید
تلاشم در نوشتههایم این است که تا جای ممکن ساده و همراه با تمثیل بنویسم تا عموم مردم استفاده کنند اما مخاطب این نوشتار اندیشهورزانی
محبوبترین آفریده نزد خدا «عقل» است[1] که معیار کمال و مرز بین انسان و حیوان است. بنابراین کمال «مدیریت زمان» در «عقلانیت» نهفته در آن
بعضیها فقط ایدههایشان را مینویسند و بعد تمام! فقط ایدههایشان را در برگهها انباشت میکنند. بعضی دیگر ایدههایشان را مینویسند و برایش برنامه میریزند، اما
بعضی انسانها، طبیعت دست نخورده را خیلی دوست دارند. جایی که در آن، همهی گیاهان، خود به خود روییده شده است. اما اگر یک زمین
به این مباحث توجه کنید: هدفگذاری، اولویتدهی، برنامهریزی، نظارت، زمانبندی، سازماندهی، تفویض، انضباط و… برخی، این موارد را جزو اصول مدیریت زمان برشمردهاند[1]. همهی این
از خیلیها بپرسیم: «چرا ثروت ندارید؟» میگویند: «سرمایه نداریم! آنهایی که سرمایه داشتهاند راحت به ثروت رسیدهاند.» برخی که دقیقترند میگویند: «دانش و مهارتهای ثروت